برای دخترم زینب

ساخت وبلاگ
بسم الله ...

دخترم تو تازه سه ساله شدی و من امسال سختی میکشم تا این روز ها را تو تمام کنی از سن " سه " بگذری

تو برای من روضه مجسمی بابا

امروز هفتم محرم نمیدانم چه شد که باز برای تو مینویسم

دختر من بزرگ میشوی

نمیدانم به این نوشته ها و مطالب دسترسی پیدا میکنی یا نه

ولی اگر دیدی بدان که بابا تو را اندازه همه دنیا دوستت داشته و دارد

دوستت دارم و برایت دعا میکنم

دختر عزیزم دنیا را مار خوش خط و خالی یافتم که سخت میشود از او نیش نخوری

سخت میشود که هوای نفس گولت نزند مگر اینکه از نوجوانی و جوانی شیوه مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها را پی بگیری

دخترم نمیخواهم هر بار که آمدم برایت طولانی بنویسم ولی بدان که برایت حرف زیاد دارم

دوست دارم فقط بنویسم و بنویسم و بنویسم ...

ولی فرصتی نیست

حرف آخری که برایت میگویم این است که عزیز بابا

میزان پریشانی ات برابر است با میزان دوری ات از خدا...

فهمیدی بابا

اگر در پریشانی این مطلب را خواندی 

فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ  من الله

و

فرّوا اِلَی الْحُسَیْنَ به سوی حسین فرار کن

به رودهای جهان رفته بی قراری ما ......
ما را در سایت به رودهای جهان رفته بی قراری ما ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shefaat بازدید : 116 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 1:54